کد مطلب:74710 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:347

نماز پرواپیشگان، راز و نیاز خاکسارانه











فهم حانون علی اوساطهم، مفترشون لجباههم و اكفهم و ركبهم و اطراف اقدامهم یطلبون الی الله تعالی فی فكاك رقابهم.

و اما النهار فحلماء علماء ابرار اتقیاء، قد براهم الخوف بری القداح، ینظر الیهم الناظر فیحسبهم مرضی و ما بالقوم من مرض، و یقول لقد خولطوا و لقد خالطهم امر عظیم لا یرضون من اعمالهم القلیل و لا یستكثرون الكثیر.

پرواپیشگان با همه ی وجود نماز می گذارند و خضوع و خشوع از ركوعشان هویدا است. پیشانی و دست و پایشان را بر خاك می سایند، و خاكسارانه به

[صفحه 11]

به نیایش روی می آورند. از خدا چه می خواهند؟ برات آزادی از جهنم را.

و اما در روز پرچمدار حلم و علمند، نیكوكار و پارسا، خوف دوری از خدا آنان را زار و نزار كرده، پرخوری و رفاه طلبی را وانهاده اند و چون عاشقی كه یاد معشوق، زندگی آنان شده، در افقی فراتر از خور و خواب و شهوت پرواز می كنند.

بی خبران، وقتی چهره ی استخوانی و بدن نحیف آنان را می بینند می پندارند كه بیمارند، در حالی كه هیچگونه بیماری ندارند، آری آنان بیمار عشق اند.

دگر بار از سر جهالت می گویند كه روانیند. ولی نمی دانند كه چه خبر است؟ و پرواپیشگان در چه دنیایی ازحقایق سیر می كنند، یافتنی است گفتنی نیست.

افراد باتقوی درگیر امری بزرگ هستند كه به كارهای كم خشنود نشوند و همواره درصدد انجام خیرات و خدمات بزرگند ولی كارهای بزرگ و امور عظیم را هم بزرگ و زیاد نبیند و بدان مغرور نشوند.



صفحه 11.